نویسنده سریال خداحافظ بچه مطرح کرد :این سریال قرار بود طنز باشد یعنی تصمیم به آن شد تا سریال طنزی ساخته شود، اما از همان ابتدا متوجه شدیم که نمیتوان از این قصه کار طنز ساخت چون قصه فضاهایی دارد که نمیشود به آن خندید.
پس از لحظات عرفانی افطار نخستین سریالی که شاهد هستیم خداحافظ بچه است. سریالی که از همان شروع پخش با اعتراضاتی همراه شد. خداحافظ بچه مانند دیگر سریالهای شبکه 3 طی سالهای گذشته در زمان خوبی پخش میشود و همین یکی از دلایل دیده شدن سریال است.
شخصیتپردازیها هم به نسبت دیگر سریالها اوضاع بهتری دارند. بگذارید ادامه صحبت درباره سریال را با نویسنده آن سجاد ابوالحسنی داشته باشیم.
شما هنوز فیلمنامه کامل ندارید. در بخش اول سؤال میخواهم بدانم چرا فیلمنامه کامل ندارید و اینکه به نظرتان داشتن فیلمنامه کامل چقدر به کیفیت کار کمک میکند؟
درمورد اینکه فیلمنامهها کامل نیست و کارها دیر شروع میشود همه مقصر هستند. از دستاندرکاران تلویزیون بگیرید تا مدیران و حتی من به عنوان نویسنده، متأسفانه سفارش کار زمانی داده میشود که زمان کمی تا پخش وجود دارد. به نظرم زمانبندی باید رعایت شود البته همیشه هم نباید به مدیران خرده گرفت. آقای تخشید مدیرگروه فیلم و سریال شبکه 3 در زمان خوبی بابت این کار اطلاع دادند اما ما خودمان حساسیت زیادی داشتیم. این حساسیتها باعث شد وقت بیشتری بگذاریم و در ادامه راه دیدیم که نزدیک ماه رمضان هستیم.
در بحث تأثیرات فیلمنامه کامل باید بگویم وقتی فیلمنامه کامل است شما میتوانید بسته به واکنش تماشاچی تغییراتی در قصه بدهید و این یک ویژگی مثبت محسوب میشود اما در هر حال به نظرم فیلمنامه باید کامل باشد تا همه اعضای گروه از جمله کارگردان و ... بدانند که باید چه کار کنند و قصه به چه سمتی پیش میرود، این را حق طبیعی آنها میدانم.
ضمن اینکه در فیلمنامهنویسی به عنوان نویسنده به جایی میرسید که میبینید کاراکتر و قصه فرعی شما اضافه است اگر فیلمنامه کامل نباشد آنها را حذف میکنید، البته در خداحافظ بچه این اتفاق نیفتاد.
کار شما از همان ابتدا با حواشی و اعتراضاتی مواجه شد. از جمله اعتراض سازمان نظام پرستاری به نحوه خبر مرگ کودک از طریق پرستاران یا نگاهی که سازندگان اثر به مسئله ناباروری دارند، نظرتان چیست؟
به نظرم یک بخشی از اعتراضات از جایی به بعد دیگر اهمیت پیدا نمیکند. آن هم اعتراضاتی است که وقتی صنفی تصویری از شغل خودشان را میبینند انجام میدهند، متأسفانه در صنف پرستاران این اعتراض زیاد شده و در بیشتر کارها این اعتراضات هست. اگر اینگونه باشد که دیگر نمیتوانیم کار کنیم و هیچ شخصیتی را نمیشود نشان داد. انتقاد به نگاه سازندگان اثر به مسئله ناباروری را قبول دارم اما ای کاش صبر میکردند تا سریال تمام شود و سپس این اعتراضها را مطرح میکردند.
و بحث مهمتر اینکه میگویند آموزش خلافکاری میدهید به قول یکی از دوستان ضربدر بزن هر کاری میخواهی انجام بده؟
ضربدر خلافکاری کاملاً برآمده از لحظهای است که سکانس دزدی را مینوشتم. دیدم اینها آدمهای خوبی هستند و باید در قصه به جایی برسند که ما خلافمان را ثبت کنیم که بعداً اعتراف کنیم. قرار بود این نخستین و آخرین ضربدر باشد ولی در طول قصه ادامه پیدا کرد. ما میخواستیم بگوییم وقتی نخستین ضربدر را بزنی و نخستین کار خلاف را انجام بدهی بقیهاش راحت میشود. به نظرم آموزش خلافکاری ایراد عجیبی است. میخواهم بپرسم چطور ممکن است کسی با دم باریک، کارت ملی و ... وارد خانه شود؟ ما تلاش کردیم آن سکانس واقعی باشد، مردم باور کردند در حالی که اینطور نیست.
نقشه دزدی از پرورشگاه یا بیمارستان مضحک بود و دیدیم که گیر افتادند. شاید بگویید وقتی اسم خلاف میآید پس رواجش میدهیم اما اگر این طور باشد باید صفحه حوادث روزنامهها را هم جمع کنیم کدام روزنامه است که صفحه حوادث ندارد، باید همه را جمع کرد. به نظرم اینها بهانهگیری و گشتن به دنبال ایراد است.
فکر نکردید با این کار مخاطب را گول میزنید؟
ما به این سمت نرفتیم تا این بازخوردها را نداشته باشیم، اما حالا شدیم به قول معروف آش نخورده و دهن سوخته. این گول زدن نیست، اگر در سینما دروغ را خوب تعریف کنید حتماً بردهاید.
آیا گروه به فیلمنامه شما وفادار بودند؟
به جرأت میگویم حتی جای کلمات هم در جملاتی که من نوشتم درست است و گروه سازنده بشدت به فیلمنامه من وفادار است و از همه آنها تشکر میکنم.
در خبرها زمانی که کار را شروع کردید مطرح شد که سریال طنز است اما آنچه ما میبینیم طنز نیست آیا ژانر را عوض کردید؟
این سریال قرار بود طنز باشد یعنی تصمیم به آن شد تا سریال طنزی ساخته شود، اما از همان ابتدا متوجه شدیم که نمیتوان از این قصه کار طنز ساخت چون قصه فضاهایی دارد که نمیشود به آن خندید.
نظرات شما عزیزان: